پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

پارسا دردونه مامان

عیدانه پارسا

   و این هم شاهکار هنرمند مامان :   حدس میزنید این عکس کیه که آقا پارسا به تصویر کشیدن بله درست حدس زدید این عکس متعلق به بنده است قشنگه نه؟!  عروسک اومد صدام زد و گفت: مانی بیا اینجا بشین میخام عستو بتشم. گفتم : عکس منو ؟چرا؟ گفت: آخه میخام خوشل بشه. من هم با افتخار تمام نشستم و منتظر شدم تا بچم هنرنمایی کنه. یه نگاه به من میکرد و یه نگاه به دفترش دوباره یه نگاه به من و یه نگاه به دفترش و کشیدن رو ادمه میداد تا اینکه بالاخره کارش تموم شد آورد نشونم داد و گفت : مامان ببین خوشل تشیدم حالا بشین میخوام یه دل هم بلات بتشم و نمیدونم چی شد که گل تبدیل به درخت شد و ...
27 مرداد 1392

نی نی شکموی من

بالاخره تصمیم گرفتم عکس دردونه رو واسه مسابقه بذارم امیدوارم که جزء برنده ها بشه البته هر چند که خیلی دیر اقدام کردم ولی خوب ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه ست آخه قرار بود یه عکس جدید با این موضوع ازش بگیرم (این عکس مربوط به ده ماهگی پارساست)ولی فرصتش پیش نیومد. حالا با این تفاسیر هر کدوم از شما دوستای خوبم که هنوز رای ندادید کد 667 رو به شماره 20008080200 پیامک بزنید،و ما رو خوشحال کنید.   ( ( مامان جون بالاخره مهلت مسابقه در روز جمعه 18 مرداد ماه به اتمام رسید و نتایج مسابقه رو اعلام کردند با وجود سعی و تلاشی که کردم ما جزء برنده ها نشدیم ولی خیلی خوشحال بودم و...
26 مرداد 1392

علایق پارسا تو این روزها

  علایق پارسا تو این روزها   آب میوه : آب آناناس میوه : گیلاس و انبه بستنی : میوه ای به قول خودت  بستنی لندالن و قیفی به قول خودت  دیفی.      و حالا اینجا بعد از خوردن بستنی دیفی  تو رو خدا ژست رو ببین!! کیف میکنی به خدا   غذا : عاشق جیگر کباب شده ( تباب ) از بین اسباب بازیها : عاشق ماشین صورتی   که با اجازه فرمونش رو کندی و بدون فرمان هدایتش میکنی و قربونت بره مامان که مثل بابایی ماشین رو دنده عقب میببری و مثلا تو پارکینگ پارکش میکنی الب...
6 مرداد 1392

بفرمایید شیرینی...

  سلام چی بگم از شیرین زبونیای نازدونه ام : نازدونه: مانی منو ایستولان میبلی بلام پیزا بخلی ؟ (مامانی من رو رستوران میبری برام پیتزا بخری؟) مامان: کدوم رستوران مامان جون؟ نازدونه: همون ایستولانه ته استخر توپ داله، سسله داله!  من بلم بازی تنم. (همون رستورانه که استخر توپ داره سرسره داره !من برم بازی کنم.) نازدونه: مانی بلام باتنت باد میتنی من بتودونمش ؟ (مامانی برام بادکنک باد میکنی من بترکونمش؟) مامان : چشم مامانی. نازدونه: مامانی تامپیوته میدی من باهاش بازی تنم؟ (مامانی کامپیوتر میدی من باهاش بازی کنم ؟) مامان: نه مامان جون چون خراب میشه ! نازدونه: مانی دل میدم ته ارابش نتم . ...
2 مرداد 1392

مروری بر خاطرات گذشته

    قند عسلم سلام: امروز میخوام یه مروری داشته باشم به خاطراتت که هنوز فرصت نکردم ثبتشون کنم از پارسال تا حالا.....     پارسال تقریبا همین موقع ها بود ( البته تقریبا اول تیر ) که من و بابایی تصمیم گرفتیم شما رو بذاریم مهد ، تا قبل از اون پیش مامان جونیا میموندی سه روز تو هفته خونه مامان جون اکرم و سه روز تو هفته هم خونه مامان جون خدیجه ، یکی به خاطر مسافت راه و دیگر به خاطر اینکه بعد از ظهر که از سر کار میومدم پیشت مجبور بودیم بمونیم تا بابا حمید بیاد دنبالمون و ماهم از خدا خواسته میموندیم  تا آخر شب و فقط آخر شبا میرفتیم خونه میخوابیدیم و دوباره صبح که میشد روز...
24 تير 1392

اندر احوالات دردونه

 دلم میخواد یه کم از شیرین زبونیات بگم مامان : پسری دارم با طعم عسل که وقتی باهام حرف میزنه دلم میخواد قورتش بدم از بس که شیرینه   عسل: مانی بلام تمخو و سیزنی دلس میتنی با سس بدی بخولم ؟ ( مامان برام تخم مرغ و سیب زمینی درست میکنی با سس بدی بخورم؟ ) مامان: بله مامان جون چرا که نه؟ عسل: مانی بلیم حیاط من آب بازی تنم  شما به من بدی بخولم ؟ ( مامان بریم حیاط من آب بازی کنم شما به من بدی بخورم؟ ) مامان: به رو چشمام نازنین.   عسل: مانی بلام اسوتر میخلی من بلم بازی تنم؟ ( مامان برام اسکوتر میخری من برم بازی کنم ؟ ) مامان: چشم مامانم .   هر وقت از د...
24 تير 1392

گالری عکس کودکان

  سلام دوستای خوبم روی عکس زیر کلیک کنید،  تا با یه سایت بینظیر آشنا بشید و بتونید عکس نی نی هاتون و اونجا ببینید. و در آخر از علی آقا بابت طراحی بینظیرش متشکرم. ...
22 تير 1392