کودک
کودک چشم بر دنیا که باز کردی مادر و پدرت آرزویی دیرینه را به دو چشم دیدند آرزویی که برآورده شد؛ در پاسخ دعاهایی دیرینه رحمتی آسمانی بودی برایشان با هر لبخندت شادی تمام دنیا را به شان می دادی با هر اشکی، دو آغوش برای آرام گرفتنت گشوده می شد کودک! نمی دانی، هیج گاه نخواهی دانست چه کردند تا تمام عشق شان را نثارت کنند تا تو را روی دو پا و بی نظیر ببینند می مردند برایت، اگر تو می خواستی چه روزهایی آمد و رفت چه سال ها که نگذشت از آن روزها قطار...