وقتی دردونه دلبری میکنه...
دیروز اومدی و از تو کشو شال منو برداشتی و گفتی" مامان من لوسلی میپوشم شما با دووین ازم عس بدیر باشه " من هم گفتم" باشه عزیزم " اینجوری نشستی و من ازت عکس گرفتم. بعدش هم با کلی ناز و اشوه و ادا شروع کردی به شعر خوندن ،به خدا دلم برات ضعف رفته بود اینقدر خوشگل شعر خوندی که خدا میدونه تیریپ دخترونه گرفته بودی و هی برام نازمیکردی اگه دختر میشدی خوب بلد بودی دختر بودن رو،قربون اون ناز و ادات بره مامان. ناز و ادات رو قربون من به این ثانیه ها د...