مهر بی پایان
مهر بی پایان تـــــــــــــــو ...
می آیی، می بوسی، می روی...
می روی و دل می بری!
می روی، بی آنکه بدانی چه می کنی و چه جا می گذاری در من...
نمی گویی اینطور اهلی ام که می کنی، وقت رفتنت، بزرگ شدنت، من چه کنم؟!
چطـــــــور تاب بیاورم؟
می بوســـی ام پسر؛
هر ساعت و هر روز... دستانم، موهایم، پیشانی ام!
چشــــــــــمانم!
می بوسی ام، از سر عشق...
در آغوشم می کشی، از سر دلدادگی...
و مگر می شود که نپرستید تمــــام آن عاشقانه ها را؟ می شود مؤمن نبود؟ می شود؟!
میپرستـــــــــــــــمت عشق من! ای تمـــــــــــــام وجودم!ای هستـــــــــــــــی من!
دردانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ام پارسا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی